نویسنده: جی. کی. رولینگ (J. K. Rowling)
سال انتشار: ۲۰۱۸
تعداد صفحه: ۲۰۰ صفحه (نسحه epub زبان اصلی)
ردهبندی سنی: دبیرستان
داستان:
گریندلوالد از زندان فرار کرده و به قلب اروپا گریختهاست. پاریس؛ شهری که در آن گریندلوالد به دنبال پایه گذاری حملات جدیدش است و...
کمی بیشتر دربارهٔ کتاب :
این یادداشت را فقط برای این مینویسم که بگویم اگر طرفدار هری پاتر هستید (یا بودید) بهتر است فرض کند رولینگ مردهاست و یک عده سودجوی مردهخور(!) به دنبال به تاراج بردن میراث او هستند.
خب بیایید از نقاط قوتش شروع کنیم: صحنه آخر (4 تا دیالوگ) خوب بود. شاید حتی عالی بود. یک غافلگیری بینظیر و زیبا. همین. نقاط قوت تمام شدند.
خانم رولینگ توانستند یک فاجعه بیافرینند. آن هم نه دست تنها. با پشتیبانی تمام و کمال یک تیم فوق حرفهای هالیوودی و برخورداری از میلیونها دلار پول:
۱- خط سیر داستان فوقالعاده آشفتهست. آدمها، اشیا و مفاهیم آشنا بیخود و بیجهت وارد داستان میشوند و بیدلیل از کادر خارج میشوند. بدون اینکه حضور هیچ کدامشان ضروری باشد. دلیل این مساله هم این است که خانم رولینگ نیت کردهاست از حس نوستالژی ما پول دربیاورد و برای همین همه چیز را به در یک فیلم چپاندهاست. مثلا بیخود و بیجهت نیکولاس فلامل بدبخت را از خانه بیرون میکشد که ما ذوق کنیم که «وای ببین چه باحاله این». در حالی که همین یک فقره را می شد کاملا حذف کرد.
۲- دنیای رولینگ هیچوقت به محکمی دنیای تالکین نبود. قبول. ولی آن قدرها هم مثل وستروس مارتین نبود. دنیای مارتین منطقی ندارد جز اینکه «من باید تعلیق ایجاد کنم که مخاطب ریزش نکند». برای همین همه چیز مبهم بود و هر وقت مارتین اراده میکرد یک دفعه شئ جادویی پیدا میشد، تخم اژدهایی میشکست، جادوگری پیدا میشد یا لااقل میفهمیدیم «همه چیز کار خودشونه». رولینگ زیاد حرف میزند و برای همین کلی جزئیات از دنیای جادوییش لو دادهاست و برای همین دنیایش چندان مبهم نیست. این یعنی یا باید تالکینوار دنیاش را قرص و محکم کند (فرض محال) یا از این به بعد مواظب حرف زدنش باشد. داستان بهوضوح در خیلی از مسائل با حرفای قدیمی رولینگ تناقض دارد. مثلا دامبلدور جوان در حالی در تو اتاق ضروریات حضور پیدا میکند و آنجا را پاتوق کرده که انگار نه انگار چند ده سال بعد با تعجب از اتاق پر از دستشوییای که پیدا کرده بود و از جایش خبر نداشته برای مادام ماکسیم قمپز در میکرد.
۳- واقعا با خواندن داستانهای اخیر رولینگ حس میکنم رولینگ برخی از الهامات اخیرش را از فنفیکشنهای معروف داستانهایش به دست میاورد و به طور خاص به استفادهش از این مشکوکم (مثال: ربط دادن فاوکس به ماجرای گریندلوالد یا ربط دادن امثال گریندلوالد به دیکتاتورها و جنگ جهانی و...). هر چند کلاژی که ساخته خیلی بیدروپیکرتر از آن است که بخواهیم پی این مسئله را بگیریم.
۴- در طول تحصیل اساتید و معلمهایی داشتیم که در طول ترم/سال همه از دستشان کفری بودند منتها همیشه به طرز اعجاب آوری در نظرسنجیهای نهایی بالاتر از بقیه قرار میگرفتند. کل این آش شلهقلمکاری که خانم رولینگ پختند مقدمهای بود برای رسیدن به یکی دو تا صحنه خاص در آخر فیلم که بتوانند همچین کاری با مخاطب کنند. البته با توجه به اقبال ملت به فجایع قبلی ایشون بهتره از همین الان فروش بالای کتاب و فیلم را به ایشان تبریک بگویم.
۵- معتقدم رولینگ دچار همان اشتباهی شد که جکسون با ساخت هابیت مرتکب شد. و الان دقیقا در همان جایی قرار دارد که جکسون بعد از ساخت قسمت اول قرار داشت: لبهٔ پرتگاهی که میتواند (با صرف نظر کردن از فاجعهای که خلق کرده) برایش تبدیل به سکوی پرتاب شود. شاید بگویید که جکسون فروخت و در گیشه موفق بود و رولینگ هم همین طور. مهم نیست: هر بچهای میفهمد که ارباب حلقههای جکسون از هر لحاظی سرتر از هابیت است و این برای یک هنرمند یعنی سقوط (قارغ از فروش و موفقیت گیشه و...). همین اتفاق با مقیاسی شدیدتر در مقایسه هریپاتر و پساهریپاتریها دیده میشود. یعنی ممکن است بپذیرم که یکی از مهمترین انگیزههای جکسون عشق و علاقهاش به دنیای تالکین و هیجان کارش بوده ولی به هیچ وجه نمیتوانم هضم کنم که رولینگ قصد سوء استفاده از احساسات نوستالژیک مخاطبانش برای کسب منافع مادی (یا لااقل موندن در شهرت) را نداشته است. امیدوارم که فرضم اشتباه بودهباشد.
۶- ختم کلام: خانم رولینگ! شما این مخاطبها را یک شبه به دست نیاوردید که دارید این کار را با آنها میکنید. متاسفم که «صنعت» هنر این روزها جوری است که هر چقدر هم به شعور مخاطبتان توهین کنید باز هم آن قدر طرفدار سینهچاک خواهید داشت که ککتان هم نگزد. ولی این رسمش نیست.
موارد لحاظ شده در ردهبندی:
الف) موارد اخلاقی:ابراز مودت زوجهای حاضر در داستان + اشاراتی به ماجراهای بین دامبلدور و گریندلوالد + (از روی تریلر حدس میزنم) لباسهای نامناسب
ب) مسائل دینی: تا جایی که من سرم میشود تمام ادیان و مکاتب توحیدی با سحر و جادو و ترویج آن شدیدا مخالفاند. اگر می خواهید به کسی معرفی کنید خوب است در این رابطه هم با او صحبت کنید.