کارگردان: محمدحسین مهدویان

سال تولید: ۱۳۹۵

مدت زمان: ۱۰۸ دقیقه

بازیگر(ان) مطرح: احمد مهران‌فر، جواد عزتی، هادی حجازی‌فر، مهدی زمین‌پرداز، مهرداد صدیقیان

رده‌بندی سنی: دبستان

داستان:

فیلم جدید مهدویان، روایت‌گر تلاش یک گروه 5 نفره از اطلاعات سپاه در گیر و دار حوادث ۳۰ خرداد تا ۱۹ بهمن ۱۳۶۰ است.

کمی بیشتر درباره فیلم:

به شخصه کلیت فیلم مورد پسندم واقع شد. البته قطعا با شاهکاری که بعد از خواندن اکثر نقد‌ها در ذهنم تصور می‌کردم کیلومترها فاصله داشت و همچنین با آن فیلم پر مشکلی که با خواندن نقدهایی مثل نقد میلاد دخانچی منتظرش هم بودم به شدت فاصله داشت (بعضی نقد‌ها را می‌توانید در اینجا ببینید).

نقاط مثبت فیلم زیاد بود: بازی‌های حجازی‌فر و عزتی و چند نفر دیگر فوق‌العاده دلنشین و طبیعی بود؛ صحنه‌پردازی، گریم، لباس و فضایی که ساخته بود بی‌نظیر و واقعی بود؛ بازسازی حال و هوای مردم، تنش و اضطراب و... خیلی خوب بود؛ سعی کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس برای نلغزیدن موقع راه رفتن روی خط قرمزی به این باریکی ستودنی بود و...

همه این‌ها به جای خود، اما فیلم یک شگفتانه دلنشین داشت که باید بیشتر درباره‌اش حرف بزنم: نشان دادن شخصیت‌های واقعی و آشنا. کاری که در هر ۳ اثر مهم مهدویان شاهدش بودیم و به نظرم در صورتی که درست انجام بشود برای سینما (و بلکه هنر) خجالتی ما لازم است. مهدویان ابایی ندارد که شهید بهشتی،‌ اسدالله لاجوردی، کشمیری، محسن رضایی جوان یا خیلی‌های دیگر را جلوی دوربین بیاورد و به تماشاگر نشان بدهد. این به نظرم خیلی فرق دارد با زندگی‌نامه ساختن. موضوع اصلی فیلم شاید یک شخصیت واقعی نباشد، اما حضور شخصیت‌های واقعی و آشنا به باورپذیر شدن روایت شما کمک می‌کند. به عنوان نمونه‌های موفق دیگر می‌توانم به حضور شهید رجایی در بادیگارد حاتمی یا حضور نواب صفوی در من‌اوی امیرخانی اشاره کنم.

اما نقاط ضعفی که من را در طول فیلم آزار دادند: 1) دوربین: دوربین روی دست و دوربین در کمین‌ها واقعا بعضی جاها آزاردهنده بودند. این دیگر ایستاده در غبار نبود که دوربین در کمینش معنای خاصی داشته باشد. هر چند به لطف مصاحبه جواد عزتی می‌دانم این دوربین در کمین همان‌چیزی بوده که باعث شده خیلی از سکانس‌ها واقعی به نظر برسند اما به هر حال آزار دهنده بود. 2) شخصیت‌های نچسب: چند تا از شخصیت‌ها به نظرم واقعا نچسب بودند. درکشان نمی‌کردم: خوشان، رفتارشان و دلیل حضورشان را. انگار چند خط توضیح درباره‌شان لازم بود که این وسط حذف شده بود. 3) داستان روی هوا: این که چرا داستان اینجا شروع شد و آنجا تمام شد برایم هنوز هم مبهم است. یعنی با توجه به این که شخصیت اصلی (!) فیلم یک تیم ویژه سپاهی بود که به تدریج از ابتدای فیلم شکل می‌گیرد، نمی‌فهمم هدف تشکیل این تیم چه بوده‌است؟‌ صرفا پیدا کردن بنی‌صدر، رجوی و خیابانی یا خواباندن کل غائله؟ و...

اما با این‌حال دیدن این فلم شدیدا توصیه می‌شود.

موارد لحاظ شده در رده‌بندی:

خشونت، کشتار، انفجار و جنازه در فیلم زیاد است. با این وجود موقع تماشای فیلم کلی بچه ریز و درشت کنارم نشته بودند و هیچ واکنشی مبنی بر انزجار و... از خودشان بروزا ندادند.