نویسنده: مهرداد صدقی

سال انتشار: ۱۳۹۱

تعداد صفحه: ۴۱۲

ناشر: سورهٔ مهر

رده‌بندی سنی: راهنمایی

صفحه کتاب در وب‌گاه ناشر

داستان:

«آبنبات هل‌دار» داستان طنزی است از زبان یک کودک بجنوردی؛ برادر این کودک قرار است به جبهه برود. محسن، راوی داستان، فرزند آخر یک خانوادة پنج‌نفری است. آن‌ها همراه مادربزرگشان در یکی از محله‌های قدیم بجنورد زندگی می‌کنند. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آور است؛ ماجراهایی که محسن آن‌ها را ایجاد می‌کند. (از وب‌گاه ناشر)

کمی بیشتر دربارهٔ کتاب :

آبنبات هل‌دار به نظرم یک کتاب طنز موفق بود یعنی در مشعوف کردن (!) خواننده و خنداندنش کار خودش را درست و تمیز و بی غل و غش انجام داده‌بود؛ هر چند به شخصه معتقدم چیزی که پشت کتاب نوشته شده‌بود (لطفا با صدای آهسته بخندید) صرفا یک اغراق بود: فقط چند بار توانست صدای خنده‌ام را بلند کند.

المان‌های اساسی‌ای که چند هفته بعد از خواندن کتاب در ذهنم درباره‌اش به جا مانده‌است این‌ها هستند:

  • بی‌شیله و پیله بودن داستان
  • لهجه شیرین بجنوردی که به خوبی در بافت داستان نشسته بود (:تا بچه‌‌ای خوبی؛ ولی بزرگ که بشی تو یَم یک خری مِشی مثل بقیه!)
  • زنده کردن خیلی از خاطرات خوش دوران کودکی (به همین دلیل به همه متولدین دهه شصت و اوایل دهه هفتاد و قبل‌تر از آن توصیه می‌شود)

برای همین ناخودآگاه ذهنم می‌رود سمت قصه‌های مجید. این طور بگویم: مجید یک‌جورهایی برادر بزرگ‌تر محسن آبنبات هل‌دار است.

برای پر کردن اوقات فراغت خاصه در تابستان مناسب است.

موارد لحاظ شده در رده‌بندی:

صرفا به نظرم رسید حجم زیاد کتاب ممکن است برای بچه‌های کوچکتر اذیت‌کننده باشد. هر چند کتاب کشش و جذابیت کافی برای بچه‌های دبستانی را هم دارد. نکته دیگر برخی کنایه‌هاست که حول و حوش ماجرای ازدواج محمد شنیده می‌شود که البته چندان هم صریح نیستند.