کارگردان: رضا میرکریمی
سال تولید: ۱۳۹۲
مدت زمان: ۸۶ دقیقه
بازیگر(ان) مطرح: پرویز پرستویی، سهیلا گلستانی
ردهبندی سنی: دبیرستان
داستان:
یونس راننده تاکسی کهنهکار، در پایان یک روز کاری به زن جوانی کمک میکند تا به بیمارستان برسد. غافل از اینکه در بیمارستان اتفاقات زیادی در انتظارِ اوست...
کمی بیشتر درباره فیلم:
فیلم امروز را دوست داشتم. کلا مدل فیلمسازی میرکریمی را میپسندم. هرچند مشکلاتی جدی هم با میرکریمی دارم. در هر صورت فیلم خوبی بود که به نظرم کمی دیر دیدم. با خواندن نقدها و... میترسیدم تصویر میرکریمی را در ذهنم خراب کند. خراب نکرد؛ کاملترش کرد.
مهمترین نکته مثبت فیلم، حرفهایی بود که برای جامعهٔ ما داشت و بعضیهایش (علیرغم گنگ بودنی که انگار عادت میرکریمی شده) واقعا برای ما لازم بود. لازم بود هم نه یعنی اینکه جامعه ایدهآل جاییست که همه مانند یونس بشوند؛ بلکه یادگرفتن مردانگی و رحم و مروت یونس برای ما لازم است. بگذریم.
از این طرف، بزرگترین نقطات ضعف فیلم هم به نظر من اینها بودند: ۱) پایانبندی تخیلی و فکر نشدهای که با تم کاملا واقعگرایانهٔ فیلم جور نمیشد. ۲) بعضی شخصیتها یک جوری هستند. من نمیفهمم صدیق چرا در این وضعیت این قدر سینمایی و شاعرانه حرف میزند؟ به نظرم میرکریمی علاقهٔبیش از حدی به شخصیتهای اصلی شاعر مسلک دارد. در فیلمهایی که ازش دیدم همیشه همینطور بود. انگار حواسش نیست که مردم اینطور حرف نمیزنند؛ و در نهایت ۳) شخصیتهای نصفه و نیمهای که یکهو ظاهر میشدند و یکهو میرفتند. انگار فقط وظیفه داشتند که کمک کنند و داستان را به بهانهای جلو ببرند تا فیلم از اینی که هست هم کوتاهتر نشود. بقیه چیزها به نظرم در حد قابل قبولی بودند.
اما یک نکته جالب هم چند ساعت بعد از دیدن فیلم به ذهنم رسید این بود که «امروز» را میتوان به نوعی یک اقتباس از «بینوایان» دانست. اقتباسی که از ملاقات فانتین و مسیو مادلن شروع میشود و به بالا رفتن ژانوالژان از دیوار صومعه ختم میشود. اقتباسی که همهٔ شخصیتهای اصلی در آن حضور دارند و سرنوشت مشابهی هم دارند. فانتین با بازی سهیلا گلستانی، زن جوانیست دلنگران دخترک بیپدرش. زنی که رسومات و قوانین بیرحم جامعه و ترس از آبرو میکشدش. ژانوالژان با بازی پرویز پرستویی، پیرمردی آبرومند، دلسوز، مهربان و جدی است که به فانتین قول میدهد از کوزتش نگهداری کند و این کار را میکند. تناردیه هم لابد بیمارستان دولتیاست :-). میرکریمی حتی صحنههای مهم کتاب را هم از قلم نینداخته: لحظهٔ با شکوهی که والژان بر بستر فانتین در حال احتضار حاضر میشود و او را دلداری میدهد. واقعا این مشابهتها برایم جالب بود.
موارد لحاظ شده در ردهبندی:
فیلم از برخی مشکلات اجتماعی هم حرف میزند که بچههای کوچکتر یا درکی از آنها ندارند یا بهتر است در این سن و سال درکی از آنها نداشته باشند. والا مشکل خاصی وجود ندارد.